داستان عجیب مهریه در ایران
مهریه که از حقوق تعیین شده برای زن در اسلام امروزی می باشد متاسفانه به دلیل قانون گذاری غلط و فرهنگ غلط حاکم بر جامعه و فاصله گرفتن مردم و مسئولین از هدف واقعی و دینی ، به مشکلی بزرگ تبدیل شده و این موضوع چیزی نیست که بر هیچ ایرانی و مسئولی پوشیده باشد.
از مسئولین رده بالای کشور در سیستم های قانون گذاری، قضایی و اجرایی و فعالان اجتماعی گرفته تا توده های مردم همه این را میدانند ولی کوچکترین اقدامی برای تصحیح قوانین مرتبط با آن یا پویا سازی فقه در خصوص آن صورت نگرفته است.
با این وجود فعالان حقوق زن با یک پوسته دروغین اسلامی خودشان در این زمینه بسیار بنیاد گرا هستند ولیکن در خصوص حقوق مرد به طور کل از بنیاد گرایی و عدم تغییر انتقاد می کنند.
جالبتر اینجاست که مردان که بالای نود درصد از صندلی های مجلس و پست های دولتی و قضایی را در دست دارند کوچکترین اقدامی برای تصحیح قوانین مرتبط با مهریه نمی کنند ولی تعداد انگشت شمار زن یک به یک تمامی حقوق مرد را یا از بین برده اند و یا در حال نابود سازی این حقوق به طرق تغییر در قوانین و یا تغییر در فرهنگ حاکم بر جامعه هستند و نکته عجیب تر همنوایی عجیب این افراد با رسانه ها و غربی هاست که کوچکترین اطلاعی از وضعیت اسفبار مردان در ایران ندارند و یا عمدا در جهت نابودی انسانیت و خانواده در ایران و کشورهای اسلامی تلاش می کنند.
وقتی به توده مردم مراجعه کنید و نظرات آنها را بشنوید متوجه می شوید که اطلاعات حقوقی خیلی ناچیزی دارند و اغلب نمی دانند که از چه حقوقی برخوردارند.
اکثر زنها فکر می کنند حقوق ناچیزی دارند و مدام از این موضوع رنج می برند ولی کافی است که کمترین تلاشی را به لحاظ قانونی بر علیه شوهر خود انجام دهند. در این صورت آنها به راحتی می توانند زندگی خود را به نابودی بکشند.
بیایید برگردیم به موضوع تلخی به اسم مهریه:
مهریه در قانون و فرهنگ ما معمولا به صورت عندالمطالبه وجود دارد و از حقوق لاینفک زن در نظر گرفته شده و در فقه گفته می شود به مجرد بسته شدن عقد نکاح زن مالک مهریه می شود و می تواند در صورتی که دلش بخواهد آن را وصول کند.
فرض کنیم که نکته اشتباهی در این موضوع نیست. با این فرض مشکل در جای دیگر است. مشکل در اینجاست که عقد ازدواج یک نوع قرار داد است که به واسطه آن یک سوی قرار داد یا پیمان که زن است مالک چیزی می شود و حقوقی به او تعلق می یابد که یکی از آنها مهریه است.
اما مرد چه؟
اصلا عقد بخصوص از نوع دایم آن چه مفهومی دارد؟ بر اساس این عقد زن مالک مهریه و حقوقی می شود که باید از طرف شوهر به او داده شود و قانون گذار و حاکمیت برای تک تک این حقوق راهکارهای زیاد حتی چندین راه در برخی موارد تدارک دیده و ضمانت های حقوقی خیلی سخت و محکمی هم برای وصول آنها پیش بینی کرده است.
حتی شروطی را در عقدنامه قید کرده که حقوق مرد را به طور کل محدود و مشروط نموده و به زن اختیاراتی داده است که اگر یک وکیل کارکشته یا با نفوذ داشته باشد می تواند از طریق آنها به راحتی طلاق خود را بگیرد.
تناقضی که اینجا اتفاق می افتد تنها تضییع حق طلاق مرد نیست بلکه این است که زن مالک مهریه شده است و برای این موضوع شرطی در قانون وجود ندارد که تضمین کننده حقوق مرد باشد. یعنی در دین مبین اسلام بواسطه عقد ، مرد هم دارای حقوقی می شود که در سیستم حقوقی ما اغماض شده است. مردی که به واسطه قرارداد عقد باید مهریه زن را پرداخت نماید این حق را دارد که زن تمام عمر از او تمکین کند و حق طلاق به طور کامل در دست مرد باشد. حتی در قرآن اشاره شده در صورتی که همسرتان را طلاق می دهید و می خواهید ازدواج دیگری کنید باید حقوق زن را به طور کامل بپردازید.
یعنی زن به واسطه عقد مالک مهریه می شود ولی شرط اصلی قرار داد دایمی بودن و لحاظ شدن شرط اطاعت زوجه از زوج می باشد و این به زمان محدود نیست بلکه دایمی است.
اما در قانون ما این حق مرد به کلی نادیده گرفته شده است. زنی که نشوز می کند و تمکین نمی کند و یا با استفاده از راهکارهای متنوع حقوقی طلاق می گیرد و یا خیانت می کند باز هم مالک مهریه می شود و این نمی تواند به هیچ وجه توصیه اسلام باشد چون با عقل و آنچه که در قرآن وجود دارد سنخیت ندارد و لااقل همان طور که قانون گذار در جهت تعدیل و تضییع حقوق مرد بازنگری فقهی داشته است ، این مورد باید در خصوص مهریه هم لحاظ شود.
و چه دروغگویانی هستند آنهایی که می گویند مرد در اعطای وکالت در زمینه شروط ضمن عقد و قبول مهریه مختار است.
مثل اینکه شما می خواهی گوشت بخری بگویند کیلویی 50000 تومان و بگویند شما در خریدن و نخریدن مختاری... ولی آیا نیاز شما سبب نمی شود بالاخره به خریدن آن تن در دهید؟!!!
مثالی ساده:
- خانمی به شوهر خود خیانت می کند و شوهر تصمیم می گیرد که او را مجازات کرده و طلاق دهد. بعید است که بتواند خیانت خاص را اثبات کند و در بهترین حالت می تواند خیانت پیامک ها و ارتباطات تلفنی او را در صورت وجود اثبات نماید. در چنین حالتی مجازات سنگینی برای این زن پیش بینی نشده است. لذا مرد یا باید بسازد و یا باید طلاق دهد.
چنانچه بخواهد طلاق دهد یا خیر در هر صورت باید مهریه زن را بپردازد! همین زنی که خیانت کرده است مالک مهریه می شود و حتی در صورت مرگش مهریه اش به ارث می رسد؟!
در چنین سیستمی زن هیچ هراسی از خیانت کردن به شوهر خود ندارد!
زنی که تمکین نمی کند و زندگی را ترک کرده، مهریه هم می خواهد و می گیرد. مهریه هم مسبب طلاق است و هم سبب این است که این زن هیچ گاه دیگر به زندگی برنگردد چون زیر زبان او مزه می کند.
- شما تصور کنید این خطا از طرف مرد انجام شود. زن هم به هیچ طریقی نتواند اثبات کند. زن مهریه خود را به اجرا می گذارد و مرد را تحت فشار می گذارد و طلاق می گیرد. اگر بتواند ثابت کند که پدر مرد را در می آورد و علاوه بر مهریه صاحب حقوق بسیاری می شود و می تواند با هزار انگ دیگر با شروط ضمن عقد خودش را مطلقه کند وباز مالک مهریه خواهد بود!
تقریبا به هر بهانه ای زن می تواند از اهرم مهریه به نفع خود استفاده کند. ولی اگر زن تمکین نکند تنها چیزی که در قانون پیش بینی شده محرومیت وی از نفقه است که این هم در سیستم امروز یک چیز مضحک و بی فایده است و یک چیزی در حد نبودن هیچ پشتوانه برای مرد است.
در هر حالتی زن مالک مهریه است! و این کاملا به معنی این است که در ایران به واسطه ازدواج ،مرد از نه تنها هیچ حقوقی بهره مند نیست، زیرا برای حقوق مرد تضمینی وجود ندارد!، بلکه خودش را در لبه یک پرتگاه قرار داده است.